محمد رضا (آريو جون)محمد رضا (آريو جون)، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

نی نی مامانش

آشپزی

شربت  نعنا و فرنی بادوم رو بلد نیستم مامانم درست کرده ولی بقیشو براتون میزارم دستورشو ...       http://maralaghapour.niniweblog.com/ اینجا هم برین میتونین مدل مامان ماراال هم درست کنین   خرما ها ... ما اینطروی درست میکنیم : یه جعبه خرما رو پوست کردم و هسته هاشو در اوردم بعدش سک بسته ساقه طلایی یا هر بیسکویت سبوس دار دیگه ای... رو بهش اضافه کردم و چرخ کردم با گردوو البته گلوله های کوچولو درست کردم توی پودر پسته و نارگیل غلطوندم برای نارگیل های رنگی رنگ مجاز خوراکی استفاده کردم بعدش یک عدد خلال بادام رو توش کردم ....     فرنی نشاسته ...یعنی قسمت سفید رنگش .... 2 لیوان شیر...
14 مرداد 1391

بوس بوسسس

5 شنبه شب رفتیم با علی پارک شکمم که بسته است هی باید پماد بزنم و پلاستیک بزارم افطاری پدر خانوم دایی ام بود علیرضا تنها رفت من نرفتم چون نمیتونم لباس مجلسی بپوشم بعدش زنگ زدیم هاله مصطفی اومدن ...شام ساندویچ خوردیم ... شروع کردیم ورق بازی.. هوا سرد بود و پارک خلوت به پیشنهاد من قرار شد بیریم خونه ولی اونا گفتن بیاین خونه ما خلاصه رفتیم خونه هاله شون   سحری نون پنیر خیار گوجه خوردیم جاتون خالی...   هاله جون باقالی پلو با کشک بادنجون درست کرده بود ... دستش درد نکنه بعدش اومدیم خونه .... عصرش علیرضا هی زنگ میده به خط هاله شمارشو با مصطفی اشتباه میگرفته هاله فکر میکنه مزاحمه ...
14 مرداد 1391

دیروز...

دیروز هلاک شدم یه فالوده بسته بندی تو فریز بود یه سره پای گاز اونو رو شکممم میزاشتم ... تا نسوزه حرارتت بدترش میکرد مزه هاش اون جوری خواستم نشد ولی بازم بد نبود ... با سوختگی ... قراره امشب برم دکتر همش تاول زده....وسیاه کبود شده علیرضا میگه حتما نی نی ات سوختته بی مزه .... امروز هیچی نشد به بطالت بیحالی گذشت .... عکس غذاها رو ادامه مطلب گذاشتم .... سلاد نمیدونم چی چی .. از تو اشپزی های مامانم درست کردم ژ له فالوده بالاییشه  زیریشم ژ له بستنی شله زرد از تو قالب در اوردمش یکمم خوابید... فرنی بادوم فرنی نشاسته ژ له بلو بری... این بادنجونای مرغ بادنجونم ببود اینم یه مدل خرما...
12 مرداد 1391
3860 0 115 ادامه مطلب

هوش...

تو چند تا وب  دیدم که میگن خواندن فکر توسط کامپیوتر از دیروز تو کفشم که چجوری میشه ... http://fal.maghsad.com/   فهمیدم بلاخره .... ساده بود..... نتیجه این شدکه اگه همه ی این اعمال رو انجام بدیم جوابش حتما عددی میشه که به9  بخش پذیره .... توی این تصاویر تمام اعداد 9-18-27-36-... همگی یک شکل هستند ،فقط هر بار که دوباره شروع میکنی از اول میری شکلشون فرق میکنه برای همین همیشه یه جور در میاد   خیلیییییییییییییییییییییییییییی باحال بوودااااااااااااااااااااااااااااااا
12 مرداد 1391

خبر...

از این روزا متنفرمممممممم..... با چای ساز آب جوش اوردم اومدم بریزمم تو غذا ریختم رو شکمم... شکمم اندازه دو وجب سوخت رفت علیرضا از دوستش تو داروخنه پمادو اینا بگیره ماشینش سیستم کامپیتوری اش خراب شده بود روشن نمشه تعمیرگاهه از ساعت 2 تا 5 درد کشیدم و سوختم دیگه یخم جواب نمیداد اون بدبختم وسط خیابون مونده...   اومد خونه پمادو استفاده کردیم  بعد یه ربع اروم شد... حالا پانسمان کردیم.... تازه یه جاشم نمیدونم چرا خونی شد تمام پوستش برگشته .. دوباره شروع کردم به اینکه کارکنم افططار مهمون داریم فکر میکنین چی شد؟ بله آب قططع شده لوله آب منظقه ما ترکید شانس ما ست دیگه خدایا شکرت..... اعصاب شکلک گذاشتن نداشتم ببخشی...
11 مرداد 1391

روزانه های الی جون ...

سلام خوبین ؟؟  من اومدم ؟؟ وای بی نتی خیلی سخته!! دلم کلی تنگ شده بود!! ٥ شنبه : از خونه مامانم اومدم دوران پادشاهی تموم شد بیکار بودم حدود ساعت 4 رفتم حموم  خوشحال از اینکه شوهرم میخواد بیاد نشسته بود با حوله رو مبل (خواب  نبودما ) پای نی نی وبلاگ بودم که یکی در زد در وروردی خونه از چشمی نگا کردم یه مرد خیلی گنده بود   گفتم بله ؟ گفت ازآگاهی مزاحم میشم با آقای خرداد کار دارم  همون مامور اون روزی بود برای دزدی ماشین گفتم نیستن تهرانن گفت در باز کنید هر...
10 مرداد 1391

جریان اون روز...

دایی ام سرهنگ هستش رفته بود برای اینکه یه کاری کنه ما جریمه نشیم...     بعدش فهمیده بود که چه جوری اومدن برای ماهواره مونو ... و حتی فامیل رو میدونستن لباس شخصی بودن هاااااااااااااااااااااااا کنترلش رو هم بردن به نظرتون برای چی ... مگه نمیخوان نابود کننن چرا یه ساعت دنبال کنترل گشتن ؟؟؟ ما یه رئیس ساختمون داریممم بی فرهنگگگ یه خر به تمام معنا نفهم ترین ادم دنیا همش صدای دعواش با بچه ها تو خونه ماستتت خلاصه خانومش همیشه وقتی جارو میکنه صدای پی امم سی رو زیاد میکنه یعنی دیواری خونه ما میلرزه و من اگه با تلفن حرف  بزنم مامانم بهم میگه از پشت خط الی صدا ضبط رو کم کن تا این حد بلنده .... شاککی خصوصی داشته...
10 مرداد 1391
2161 0 156 ادامه مطلب

تست روانشناسی جالب

به شش سوال زیر به دقت فکر کنید و جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید. آنچه را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. زمان لازم برای آن که خودتان را واقعاً در موقعیتهای گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید. ۱- خود را در یک کشتی تصوّر کنید که در حال غرق شدن است. شما خود را به آب می‌اندازید و با شناکردن خود را به یک قایق نجات می‌رسانید و از آن بالا می‌روید. چند نفر دیگر را در آن قایق نجات همراه خود می‌بینید؟ . . . . جواب ها تونو برام کامنت کنید  لطفا   . . . . ۲- خود را به ساحل می‌رسانید و بیابان وسیعی را در مقابل خود می‌بینید. چند وسیله شخصی و مقداری خوراکی بر می‌دا...
8 مرداد 1391

سلام من به تو یار قدیمی.....

حالم خوبه دوست جونا .... حوصله آپ کردن و نشستن ندارم .....میام سر فرصت جواب تون رو میدم بوسسسس دوستون دارم بوسسسسسسسسسسسس ساواش امشب یعنی چی میشه ؟؟؟؟ ما نه ماهواره داریم نه آنتن معمولی ...
7 مرداد 1391